مالیات بر تراکنشهای بانکی یا تشویق به اقتصاد غیر رسمی؟ (سرمقاله دکتر پیمان مولوی با روزنامه ابتکار)
1399/10/09
مالیات بر تراکنشهای بانکی یا تشویق به اقتصاد غیر رسمی؟
چند روز قبل در رسانه ها از اعضای کمیسیون برنامه و بودجه طرحی را مبنی بر دریافت مالیات از تراکنشهای بانکی ارایه کردند که در جای خود جای تعمل بسیار داشت!
اینکه چرا وقتی کفگیر درآمدی به ته دیگ میخورد در هر چند سال چنین طرحهایی مطرح میشود ریشه در عدم درک مشکلات اقتصادی ایران دارد.
اقتصاد ایران متوسط ۱۰ سال گذشته رشد اقتصادی صفر درصد داشته است و رفع تحریمها و رشد های بالای بعد از برجام هم نتوانست این توازن را به سمت رشد مثبت حرکت دهد، حال سوال این است که چگونه می خواهیم در اقتصادی که رو به جلو حرکت نمیکند درآمدها را به گونهای افزایش دهیم که موجب غیر رسمی شدن بیشتر اقتصاد ایران نشود.
چنین پیشنهادهایی در فضای اقتصادی ایران و پیدا کردن موافقانی برای خود میتواند چندین تاثیر مستقیم بر اقتصاد ایران داشته باشد که عبارتند از:
اول - تسریع اقتصاد و تراکنشهای غیررسمی و با پول نقد
ب - آسیب به فعالیتهایی که با حجم بالای تراکنش روبهرو هستند همانند شرکتهای فعال در حوزه تراکنش
ج - کند کردن تحول دیجیتال در اقتصاد ایران که هنوز با متوسط جهانی فاصله دارد
د - ایجاد کسب و کارهایی که به دنبال راهکارهایی برای دور زدن این طرح هستند
کافی است به اقداماتی مشابه این طرح ها را در اقتصاد ایران رصد کرد و نتیجه آنها را دید!
به نظر می رسد صحبت در خصوص مالیات و روش تامین آن نیازمند دانش است و اگر خود آن را نداریم بهتر است از مشاوران استفاده نماییم، مالیاتها تعاریف مشخصی در اقتصاد دارند و متخصصان باسواد و کاردان در حوزه مالیاتی کم نیستند.
البته این موضوع را میتوان از رویکردی دیگر نیز بررسی کرد که چرا اقتصاد ایران به جای کاستن از مصارف بودجه و بهره ور تر کردن خود همواره به دنبال کندن از بدن نیمه جان اقتصادی است که ۱۰ سال است در جا زده است.
وقتی صحبت از کاستن مصارف میشود همه دیگری را نشانه می روند در صورتی که منظور تمام ردیف های بودجه است! مثلا آیا طراح دریافت مالیات از تراکنش های بانکی حاضر به کم شدن درآمد خود خواهد بود؟
یا بسیاری از مدیران و معاونان سازمانها آمادگی کاهش ٣٠درصد - درآمد خود را دارند!؟ اینجاست که شما با استقبال روبهرو نمیشوید و همه به فکر بیشتر کردن درآمدها میافتند آن هم از بدترین نوع آنکه مخل توسعه اقتصادی است.
در بسیاری از کشورها این مشکلات سالهاست حل شده است، در نروژ، فنلاند، چین، اندونزی، مالزی، امارات و...
نکته دیگری که بسیار حائز اهمیت است درک این موضوع است که بدون رشد اقتصادی و درجا زدن حتی افزایش مقطعی درآمدهای بودجه ای نیز ناتوان از روند فرسایش اقتصادی نخواهد بود و عاقبت آن ورشکستگی اقتصادی است.
بهای دولت با بهرهورتر کردن دولتها و در نهایت کوچک شدن آنها التیام خواهد یافت و نه افزایش درآمد.